می دونم خیلی شعر دل نشینی نشده ولی خوب یه حرفائی رو به زور دگنک این تو زدم حالا چقدر ادیبانه شده زیاد مهم نیست
کارگردانان شب بس یکه تازی می کنند
خوب می دانید با دل نیز بازی می کنند
یک فضائی ساختند اینجا که بیش از هر کسی
بی نمازان ادعای عشق بازی می کنند
ترکها را خنگ می نامند و با جادوگری
راز اعجاز خدا را شعر تازی می کنند
بس که در آنسوی دنیا منجی عالم شدند
ادعای خلقت ما را مجازی می کنند
کافشین یک شعر می گوید در آنجا صد هزار
داستان را با منیت صحنه سازی می کنند
گر نیائی دیگر اینجا کارمان زار است زار
بهر یک بازی یلان گردن درازی می کنند